اگرچه دیر...؛ ولى آمدیم
چه قدر شیرین است ساعت ها در بر دوست نشستن
و زمزمه «الهى الهى» بر لب داشتن؛ ساعت ها بر کرانه اقیانوس
معرفت دعاى عرفه نشستن و پاى در خنکاى آب زلالش شستن!
چه قدر زیباست بازگشت همگانى بندگان فرارى به
آغوش مهربان خدایى که همه را خواهد پذیرفت؛
مگر نه آنکه خود فرموده:
«اگر روى گردانان از من شدت شوق مرا به بازگشت شان
مى دانستند، از نهایت شعف جان مى دادند»؟!
الهى! این کهکشان بى نهایت رحمت تو و این
بندگان کوچک شرمسار؛
شاید دیر آمده ایم، ولى آمده ایم.
به زلال اشک هاى جارى بندگان صالحت در صحراى
عرفات قسم، ما دور افتادگان از حریم عشق و عرفان را بپذیر!